دلنوشته . ابراهیم حسینی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلامی چو بوی خوش آشنایی به تمامی خوانندگان و دنبال کنندگان این وبسایت عاشقانه
و دست مریزاد به همتون بابت صبری که نسبت به اپدیت دیرمون داشتین . و بابت نظرات مفید همتون ممنونم
اما به علت مشکلاتی که به وجود اومده بود هم واسه خودم هم برای سایر اعضای گرامی متاسفانه دلنوشته ها مدتی ساکت شد
انشالله بعد از مدتی دوباره به روال قبل و حتی قوی تر از گذشته ادامه خواهیم داد
مطلبی که میخوام بنویسم بیشتر جنبه ای معنوی داره برای مخاطبان و البته مخاطب خاص
عزیزم...
به نظر من دوست داشتن زیر مجموعه ای از عشق هستش
و حالا که تو وارد این گنبد دوار مینایی شدی نباید غصه بخوری و ناراحت باشی
درد عشق نصیب هر کسی نمیشه پس خوشبحال کسی که در این دام افتاده و این درد شیرین رو داره تجربه میکنه
خوشا دردی که درمانش تو باشی
عزیزانم
اگه مطمعنی که این عشق و دوست داشتن تو وجود خودت شعله ور شده نیازی نیست غمگین باشی
اتفاقا خوشحال باش و به روز وصل اطمینان داشته باش
کاری ندارم تا الان مرتکب چه گناهانی شدی. همین که بخوای برگردی و دیگه اونا رو تکرار نکنی یعنی توبه
هر موقع یاد عشقت باعث شد که مرتکب گناه نشی و برگردی .اینجاست که عاشق واقعی هستی
اگه واقعا دم از عاشقی میزنی به خاطر عشقت دیگه خلاف نکن .
درسته از هم دوریم ولی عشق به فاصله نیست .هر شب منو تو ماه تو خاطراتت و تو خوابت دنبال کن
(غافل از زندگی روزمره خودت نباش ) مطمعن باش خدا یه روزی پاداش کارتو میده
و اینو بدون مشکلاتتو تو خودت نریز. گریه راهی برای تسکین هستش
یا حق
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:قابلی نداشت